معرفی سریال اسپارتاکوس

Spartacus:Blood and sand/Gods Of Arena

اسپارتاکوس داستان مردی تراکیایی است که پس از سرپیچی اش در نبرد برای ارتش روم توسط رومی ها به اسارت گرفته می شود و همسر محبوبش سورا را به کنیزی می برند و آن ها را از هم جدا می کنند و سر و کارش به بردگی و مبارزات گلادیاتوری می افتد او همه چیز را فقط به یک دلیل تحمل می کند ، این که بتواند روزی دوباره همسرزیبایش را ببیند و حاضر است برای بازگشتن به آغوش همسر ش سورا، حتی با خدایان نیز بجنگد...اما سرنوشت برای او بازی دیگری رقم زده است... .
اسپارتاکوس سریال تاریخی حماسی و اکشن بسیار قوی و خوش ساختی است که نمایش آن از 22 ژانویه ی 2010 شروع شده و به تازگی فصل اول آن به پایان رسیده است.این سریال از لحاظ سبک بصری به شدت وام دار رابرت رودریگوئز و شهر گناه اش است و فضایی کاملن گرافیکی و کامیک بوکی دارد و از لحاظ محتوا و درونمایه علاوه بر منبع اصلی اش که حماسه ی اسپارتاکوس است شباهت های کاملن آشکاری نیز به فیلم گلادیاتور ریدلی اسکات و سریال محبوب و پرطرفدار رم دارد.البته همه ی این ها پیش داوری نادرستی است که احتمالن با دیدن قسمت های اولیه ی این سریال خواهید داشت چرا که با جلوتر رفتن سریال تازه در خواهید یافت که این سریال از هر لحاظ کاری است اصیل و بسیار خوش ساخت و لذت بخش که کاملن مشخص است هزینه ی گزافی صرف تهیه و تولید آن شده و ایده های بسیار خوبی پشت بندش وجود داشته است.اسپارتاکوس سبک بصری شگفت انگیزی دارد و آکنده از سکانس های نبرد خشن و خونین بین مردانی عضلانی و نیرومند است و کارگردانی بسیار بدیع سریال وفیلمنامه ی منطقی و قابل قبول اش باعث شده که تماشای سریال به تجربه ای لذت بخش تبدیل شود.

چیزی که هنگام تماشای اسپارتاکوس حسابی توجه تان را به خود جلب خواهد کرد گشاده دستی سازندگان این اثر در نمایش صحنه های جن سی و سکانس های خشن و بسیار خونین است.اکثر زن هایی که در طول سریال می بینیم یا برحنه اند و یا نیمه برحنه و صحنه های همآغوشی و نزدیکی نیز به شکلی کاملن واضح و عیان به تصویر کشیده شده اند آن چنان که در کمتر فیلمی(چه برسد به سریال!) شاهد چنین سکانس هایی بوده ایم.نبرد های گلادیاتوری نیز بعضن آن چنان خشن و خون بارند که میزان خون و خشونت شان دست کمی از هولناک ترین فیلم های زانر وحشت ندارند.البته سبک بصری خاص و گرافیکی فیلم تا حد زیادی باعث تعدیل خشونت وحشیانه ی موجود در بافت سریال می شود ولی باز هم خونی که روی شن ها جاری می شود خیلی بیشتر از حد و اندازه ی یک فیلم تاریخی حماسی است.
اندی ویتفیلد بازیگر نقش اسپارتاکوس در آغاز آن قدر ها که باید خوب ظاهر نمی شود ولی رفته رفته با جلوتر رفتن داستان او نیز در نقش اش جا می افتد و به قهرمانی تمام عیار تبدیل می شود و به بازیگری برازنده ی این نقش تبدیل می گردد.جان هانا که او را احتمالن به خاطر بازی اش در نقش یک انگلیسی چلمنگ به اسم جاناتان در مومیایی و بازگشت مومیایی به یاد دارید در این جا در نقش یک عوضی آب زیر کاه به اسم باتیاتوس ظاهر شده که ارباب و صاحب اسپارتاکوس است و هموست که بدترین کار را با او می کند... .او آدمی است که در ظاهر چندان باهوش به نظر نمی رسد ولی فردی جاه طلب و بسیار خطرناک است و جان هانا توانسته به خوبی از عهده ی چنین نقشی بر بیاید و یک کاراکتر منفی جذاب و سمپاتیک خلق کند.بقیه ی بازی های فیلم البته چندان چنگی به دل نمی زنند خب شما چه انتظاری می توانید از یک عده غول و قلچماق داشته باشید؟نکند ازشان انتظار دارید که به سبک متد اکتینگ برای تان بازی کنند؟
اسپارتاکوس موسیقی خوب و جالبی دارد موسیقی سریال به خصوص در سکانس های دراماتیک آن که آمیزه ای است از ساز های زهی و ناله های تلخ و غمبار چه دلنشین و خوشایند است.از طرف دیگر استفاده از موسیقی راک در برخی سکانس های درگیری فیلم ایده ی خیلی خوبی است،ترکیب یک داستان اسطوره ای متعلق به دوران روم باستان با موسیقی راک!(البته این کار را قبل تر برایان هلگلند در داستان یک شوالیه انجام داده بود)

بعضی سکانس های نبرد این سریال حقیقتن فوق العاده اند به خصوص وقتی اسپارتاکوس یک تنه در مقابل 6 مرد بربر می ایستد و سلاخی شان می کند بالا رفتن آدرنالین خون تان را کاملن حس خواهید کرد.در ضمن بهتر است یادتان باشد که این سریالی نیست که با کسی شوخی داشته باشد سکانسی هست توی این سریال که مو را بر تن هر مردی سیخ خواهد کرد؛ پس از خیانت فرانسوی و تلاش ناموفقش برای به قتل رساندن اسپارتاکوس او را به صلیب می کشند ولی این تنها کاری نیست که با او انجام می دهند آن ها برای حرف کشیدن از او آلتش را نیز قطع می کنند...حتی تصور چنین صحنه ای حال هر مردی را بد می کند چه برسد به دیدنش!
اسپارتاکوس سریالی است که هر چقدر که جلوتر می رود بهتر و قوی تر می شود باید قسمت سیزدهم این سریال که اسمش"Kill them all" است را ببینید تا حال تان به معنای واقعی کلمه جا بیاید،چیزی که در این قسمت راه می افتد یک حمام خون واقعی است،ضیافتی است از سرهای قطع شده،دست ها و پاهای بریده شده و لیتر لیتر خونی که روی شن های داغ پاشیده می شود.
سکانس های اکشن و مبارزه ی این سریال به شکل فوق العاده ای طراحی و اجرا شده اند .اسپارتاکوس بدون شک برای طرفداران فیلم های تاریخی حماسی یا کسانی که از نبرد های خشن و خون بار گلادیاتورهای تشنه به خون لذت می برندیا کسانی که مدت هاست دل شان برای یک داستان حماسی خوب لک زده بهترین گزینه است خود من به شخصه سیزده قسمت این سریال را پشت سر هم و بدون وقفه تماشا کردم چون هیچ جوری نمی توانستم بی خیال چنین کار دیوانه وار و محشری بشوم...اسپارتاکوس در یک کلام فوق العاده است!

دانلود تریلر

بازی تاج و تخت                                               

Game Of Thrones

بازی تاج و تخت حد وسط ندارد; یا پیروز می شوی یا می میری! (تماشای این سریال را از دست ندهید!)...

پدید آورندگان : دیوید بنیوف ، دی.بی.ویس ، جورج آر.آر.مارتین . نویسندگان : دیوید بنیوف ، دی.بی.ویس ، برایان کاگمن ، جین اسپنسون ، جورج آر.آر.مارتین . گارگردانان : تیم وان پیتن ، برایان کرک ، دانیل میناهان ، آلن تیلور . مدیران فیلم برداری : آلیک ساکاروف ، مارکو پونتکوروو ، متیو جنسن. موسیقی متن : رامین جوادی. تدوین : فرانسیس پارکر. بازیگران : شون بین (ادارد ند استارک) ، میشل فیرلی (کیتلین استارک) ، مارک ادی (پادشاه رابرت باراتون) ، لینا هدی (ملکه سرسی لنیستر) ، امیلیا کلارک (دنریس تارگرین) ، جیسو موموآ (کال دروگو) ، جک گلیسون (جفری باراتون) ، پیتر دینکلیچ (تایرون لنیستر). تولید و پخش : شبکه اچ بی او (HBO). محصول 2011 آمریکا.

امتیاز: 9.5


خلاصه سریال

تخت و تاج داستان نبرد هفت خانواده ی اشرافی برای بدست آوردن کنترل سرزمین اسطوره ای وستروس است که سه خانواده اصلی این نبرد استارک ، لنیستر و باراتون هستند. ماجرا از آنجا آغاز میشود که رابرت باراتون پادشاه وستروس ، از جنوب سرزمین به شمال می رود تا از دوست و همرزم قدیمی اش لرد استارک بخواهد در سمت دستیار پادشاه به او کمک کند. لرد استارک به طور پنهانی متوجه می شود که دستیار قبلی به قتل رسیده و به همین خاطر با وجود مخالفت همسرش این پیشنهاد را می پذیرد تا بتواند درباره ی قتل تحقیق کند ، غافل از اینکه خانواده لنیستر درصدد تصاحب تاخ و تخت هستند. از طرف دیگر اعضای جوان خانواده تارگرین هم درصدد لشکر کشی هستند تا دوبار سلطنت را بدست بیاورند.

مختصات سریال

بازی تخت وتاج بر اساس مجموعه رمان های فانتزی پرفروش نغمه ی یخ و آتش نوشته ی جورج آر.آر.مارتین آمرکایی تبار ساخته شده. رمان مارتین قرار است هفت جلد داشته باشد که کتاب پنجم آن 12 ژوئیه 2011 منتشر می شود. پخش سریال از 17 آوریل 2011 از شبکه ی اچ بی او در حالی شروع شد که به واسطه محبوبیت کتاب ها حتی قبل از نمایش هم هواداران پروپاقرصی پیدا کرده بود. نمایش فصل اول سریال با 10 قسمت 60 دقیقه ای با استقبال خوب بینندگان و منتقدان روبرو شد. شبکه اچ بی او هم دو روز بعد از پخش قسمت اول اعلام کرد کار ساخت فصل دوم را در دستور کار قرار داده و فیلمبرداری از 25 ژوئیه 2011 شروع می شود.


درباره ی عوامل


یکی از چهره های اصلی تولید بازی تخت وتاج دیوید بنیوف است که سابقه ی نگارش فیلمنامه های تروآ ، وولورین ، برادر ها و بادبادک باز را دارد. او رمان ساعت بیست و پنج را نوشته ی خودش را هم به فیلم نامه ای تبدیل کرد که اسپیک لی آن را ساخت. ماجرای تولید بازی تخت وتاج از آنجا شروع شد که بنیوف وقتی رمان اول مارتین را در دست می گیرد بی وقفه 200 صفحه ی آن را می خواند و بعد کتاب را زمین می گذارد تا به دوست و همکار قدیمی اش دی.بی. ویس زنگ بزند و بگوید که دارد کتابی می خواند که یکی از بهترین کتاب هایی است که ظرف این سال ها خوانده و اینکه حالا سخت در جهان فانتزی این کتاب غرق شده. ویس هم ظرف دو روز تمامی 700 صفحه رمان اول را می خواند. بعد هر دو به این نتیجه می رسند که برای تولید اقتباسی آبرومند از این اثر ادبی بزرگ باید به سراغ مسعولان شبکه ی اچ بی او بروند. از آنجایی که کمتر پیش می آید شبکه های تلویزیونی تن به ساخت سریال های فانتزی بدهند ، بنیوف به شوخی بازی تخت وتاج را این طور توصیف کرد : " خانواده سوپرانو در قرون وسطا" . بعد هم هر چقدر گفت از گفتن این حرف پشیمان است ، فایده نداشت و این عنوان روی سریال ماند.

حرف های سازندگان


دیوید بنیوف : " سریال ما خیلی اعتیاد آور است. وقتی که شروع می کنید به تماشای آن ، تمام زندگی تان را به تصرف خود در می آورد. شاید همسرتان از تماشای پی در پی سریال توسط شما عصبانی شود یا بچه هایتان گرسنه بمانند ام برای شما مهم نیست چون دوست دارید بفهمید در ادامه سریال چه اتفاقی رخ میدهد. "

جورج آر.آر. مارتین : " موفقیت جنگ های ستاره ای باعث شد تا ژانر علمی-تخیلی در هالیوود رونق بگیرد اما ژانر فانتزی کمی دیر و به لطف سالار حلقه ها رونق گرفت. امیدوارم این مجموعه بتواند ثابت کند می توان سریالی فانتزی برای تلویزیون ساخت ، بدون آنکه لازم باشد مخاطبان آن بچه ها یا نوجوانان باشند. "

شان بین : " بازی تخت وتاج قرار نیست یک قصه ی پریان با پایان خوش باشد. جهان داستانی آن فانتزی است اما رگه هایی از وحشیگری و خشونت در آن موج می زند. "


خوب است بدانید که

- سریال در ایرلند ، مراکش و مالت فیلمبرداری می شود.

- پایلوت سریال را تاد مک کارتی کارگردانی کرد اما مسئولان اچ بی او از آن خوششان نیامد. پس آن قسمت کنار گذاشته شد و یتک وان پیتن کارگردانی قسمت اول را بر عهده گرفت.

- اغلب منتقدان آمریکایی از همین حالا پیتر دینکلیج را به خاطر نقش آفرینی در شمایل تایریون لنیستر کوتوله لایق برنده ی جایزه ی امی می دانند.

 

برخورد منتقدان

نظر من

صحنه پردازی های سریال و چیدمان شخصیت ها در قاب ها ، به خصوص در قسمت اول، بی نهایت تماشایی است. با اینکه هنوز صحنه های عظیمی از نبرد در فصل اول نشان داده نشده اما با تماشای همین ده قسمت می شود به این نتیجه رسید که مسئولان اچ بی او قصد کم فروشی ندارند. خط داستانی سریال سیال و منطقی پیش می رود و هنرپیشه ها ، به خصوص بازیگران کودک و نوجوان آن ، در ادای دیالوگ های قدیمی متن گل کاشته اند. در این میان نقش شون بین انگلیسی پررنگ تر است و ثابت می کند که از حضور در فیلمهای سالار حلقه ها و تروی تجربه کافی بدست آورده. فقط ای کاش بازی تخت وتاج کمی محجوب تر بود، هرچند به نظر می رسد سازندگان خواسته اند در این مورد هم از کتابهای مارتین تبعیت کنند. به قول ملکه سریال بازی تخت وتاج حد وسط ندارد. یا پیروز می شوی یا می میری. سازندگان سریال هم نخواستند وسط بمانند.


آدم های موثر

جورج آر.آر. ماتین و بعد هم پیتر جکسون که با ساخت سه گانه ی سالار حلقه ها و این روزها هابیت راه را برای شیفتگان فانتزی هموار کرد.


................................

منبع: دنیای تصویر

ویرایش و تنظیم در اخبار سینمای جهان

معرفی سریال Boardwalk Empire

Boardwalk empire يك سريال امريكايي است که درباره دوران ممنوعيت در آتلانتيك سیتی در نيوجرسي که از شبکه HBO پخش میشود.
اين سریال با بازی استيو بوسكمي، از يك فصل از داستان تاريخي جنايي از اينوچ ناكي جانوسوندر در كتاب نلسون جانسون برگرفته شده است؛ برد واك امپاير : تولد- زمان هاي بالا و فساد اتلانتيك سيتي، که برنده ی جایزه امی بهترين فيلنامه و بهترین تهیه کنندگی شد.
قسمت اول اين سريال ساخته ي مارتين اسكورسیزی يكی از پر خرج ترين اپيزود هاي آغازين (پایلوت) سريال ها در طول تاريخ بود.
او جايزه ي Guild Award را برای بهترین کارگردانی سریال های درام کسب کرد.در اول سپتامبر 2009 HBO سریال را برای 11 قسمت تایید کرد، اين سريال در 19 سپتامبر 2010 آغاز به کار کرد.
اين سريال نظر منتقدان را به خوبي به خود جلب كرد، برد واک امپایر برای دو جايزه ي نويسندگان ، نويسندگي در سريال هاي جديد و سريال هاي درام کاندید شد.
در مراسم Golden Globes 2010 , "بوسکامی" جايزه ي بهترين بازيگر در سريال هاي درام را برد و "کیلی مکدونالد" براي بهترین نقش حمایتی زن كانديد شد.


اسکورسیزی آهنربای بازیگر!

به نظر وينتر همه مي خواهند با او كار كنند، من همه ي اين عكس ها را روي ديوارم داشتم و ميخواستم بهترين چيز ها را براي ان ها بنويسم.
برای نقش ناكي تامپسون (بر اساس زندگي واقعي اتلانتيك سيتي اينوچ ال جانسون) وينتر مي خواست تا حد ممکن خط داستان روحفظ کنه.
اگر میخواستیم بازیگری که به ناكي شبيه باشد بیاوریم ما بازيگراني مثل جيم گندلفي داشتيم.
ايده ي بازي بوسكمي در اين نقش از وقتي رسيد كه اسكورسیزي گفت كه مايل به همکاری با اين بازيگر است.كسي كه وينتر به خوبي ميدانست که در سریال "سوپرانوس" با او كار كرده است.
وينتر اسكريپت را به بوسكمي فرستاد كه او با شوق و ذوق پاسخ داد:" من فقط فكر كردم،واو !
من واقعا متاسفم كه اينو خوندم . چون اگر نمي گرفتمش بسيار ناراحت ميشدم ."
جواب من اين بود :"تري، من ميدونم كه به دنبال بازيگران دیگری هستی."
و او گفت : " نه نه استيو من گفتم ما تو رو ميخواهيم. "اسكورسیزي توضيح داد:"من نه تنها حس دراماتیک او رو دوست دارم بلکه شوخ طبعی او را هم دوست دارم."
پس از او مايكل پيت به سریال افزوده شد که بیشتر براي نقش هايش در سندرا بلاك .،رود داوسون و مرگ با اعداد شناخته شده.
و سپس به سرعت كلي مك دونالد به سریال پيوست.

فیلم برداری

برای ساخت جلوه های بصری ( تصویری ) در سریال ، کمپانی
Brooklyn-based effects Brainstorm Digital بکار گرفته شد. گلن آلِن تهیه کننده جلوه های تصویری |امپراطوری لنگرگاه | و موسس کمپانی Brainstorm در این مورد می گوید :
یکی ازپیچیده ترین کارهای این روزهای ماست.امروزه همه چیز با کیفیت بالا HD است بنابرین باید به چشم یک فیلم آینده به آن نگاه کنیم .این خیلی جالب وسرگرم کننده است که شما کارِتون رو مثل تکه هایی کنار هم می زارید ، ودرنهایت نتیجه نهایی را بدست می یارین.
در ادامه صحبت های گلن آلِن ، کریس پینکاس وسِلمن از اعضای جلوه های تصویری که کار عکس برداری و معماری
archival photographs, postcards, and architectural برای خلق مجدد | آتلانتیک سیتی | برعهده داشت ، می افزاید :
" ما این شهر رو کاملا شبیه آتلانتیک سیتی قدیم ساخته ایم .
اسکله یکی از سخترین قسمت های کار بود به این دلیل که هر تابستان چوبکاری های اسکله عوض می شد.
2 ماه طول کشید تا جلوه های تصویری قسمت آغازین ( پایلوت ) تمام شود.

طراحی لباس ( لباس های محلی )

طراحی لباس توسط "جان دان" و دوخت آن به عهده " مارتین گرینفیلد " بود. لباس های " امپراطوری لنگرگاه " بر اساس لباس های دهه ی 20 بود و بر اساس تحیقیقات و جست وجو در کتاب های مد و خیاطی در موزه های موجود در بروکلین برای ساخت لباس های آن دوران استفاده کردند.همچنین لباس ها را از کمپانی Daybreak Vintage واقع در نیویورک اجاره می کردند ودر فیلم از آنها استفاده می شد .
"دان" طراح لباس ، جزئیات لباس ها را با دقت زیاد طراحی می کرد که این جزئیات شامل گیره یقه ی پیراهن و حتی فراتر از انتظار، پشمینه های مخصوصی را برای دوخت کت وشلوار شخصیت "ناکی " استفاده کرده بود.
در سپتامبر 2010 "دان" مصاحبه ای با مجله ی Esquire انجام داد که در آنجا گفت : " من احساس رو در همه ی شخصیت ها ایجاد کردم.
ما همه می خواستیم تا نتیجه نهایی را با دقت تمام انجام بدیم وچیز ویژه ای در آید ؛ نمی خواستم یه کار معمولی و خسته کننده باشد.

همکاری مارتین اسکورسیزی



مارتین اسکورسیزی حتی قبل از خالق سریال، "ترِنس وینتر" در پروژه فیلمبرداری حضور پیدا کرد . او از اول کارگردانی قسمت پایلوت و همه ی کار های فیلمبرداری رو زیر نظر داشت که نسبت به کارگردان های دیگر که دیرتر به سریال می پیوندن قابل تحسین بود، که باعث شد کار یکدست و یکپارچه باشد. او همچنین یکی از مدیر های اجرایی سریال است.
وینتر اظهار داشت که اسکورسیزی بیشتر وقتش را صرف نحوه ی بازی کردن شخصیت ها و تصمیمات کرد و تمام سکانس ها و کات ها را نیز تماشا کرد.
اسکورسیزی و ترِنس وینتر تا فصل یک هر یکشنبه بعدازظهر یکدیگر رو ملاقات می کردند تا به مرور اتفاقاتی که در طول هفته می افتاد بپردازند و اسکورسیزی پیشنهاد ها و اظهار نظر هایی می کرد.


جوایز و افتخارات

بنیاد فیلم های آمریکا American Film Institute سریال امپراطوری لنگرگاه را بعنوان " 10 برنامه برتر سال تلویزون best television programs of the year نامگذاری کرد .
از زمانی که قسمت های آغازین ( 2 قسمت پشت سرهم پخش شده RAMP ) بعد از پخش نقد های مثبتی را از طرف بیشتر منتقدین دریافت کرد.امتیاز 88 را از بر اساس 30 نقد منتقدین کسب کرد.
دِیوید هینکلی از نیویورک دِیلی New York Daily امتیاز 5 ستاره را به سریال می دهد و در این مورد می گوید: تماشا کردن سریال جدید شبکه ی HBO مِثل اینه که در مِیخانه موردعلاقتان در کنار دوستانتان نشته باشید و در حال نوشیدن شراب باشید.”

مَت راش از | TV Guide | همکاری مشترک وینتر واسکورسیزی را می ستاید؛ او در این مورد می گوید : " نگاه سینمایی اسکورسیزی و چشم انداز گسترده ویــنـتـر در کنار هم داستان را پربار کرده است. راش نقدش را با این صفات در مورد سریال به پایان می رساند " یک سریال ناب با روند داستان سرگرم کننده و هیجان انگیز از شبکه ی HBO که برای سنین خاص ساخته شده است ؛ مثل یک فیلم که هرگز دوست ندارید تمام شود. "

امپراطوری لنگرگاه برنده جایزه Writers Guild of America Award برای بهترین نویسندگی در بین سریال جدید و نامزد دریافت جایزه بهترین نویسندگی در بین سریال های درام شده است.همچنین این سریال برنده جایزه گلدن گلاب برای بهترین سریال دراماتیک است و بازیگر سریال "بوشمی" جایزه بهترین بازیگر را در بین سریال های دراماتیک برد و "مکدونالد" برای بهترین نقش حمایتی زن، نامزد شد.
گروه بازیگران جایزه صنف بازیگران سینما را بخاطر بهترین گروه بازیگری مجموعه تلویزیونی برنده شد و استیو بوشمی هم برنده جایزه اجرای منحصربفرد در بخش بهترین بازیگر مرد شد و مارتین اسکورسیزی هم از سوی صنف کارگردانان برنده جایزه بهترین دستاورد کارگردانی در مجموعه تلویزیونی شد.
"امپراطوری لنگرگاه" در موسسه فیلم های آمریکا جز 10 فیلم برتر تلویزیون در سال 2010 نام گرفت.
این سریال همچین 2 جایزه برای جلوه های تصویری از جمعه ی Visual Effects در یافت کرد: (بهترین جلوه های تصویری / بهترین نمونه ها و مدلهای کوچک در برنامه های تلویزیونی)،که قبلا این جوایز را ریچارد فریدلان از موسسه Brainstorm Digital ، رابرت استرامبرگ ، پائول گدکراف و تاریترو دریافت کرده بودند . که بعدها این جوایز به آقایان Brendan Fitzgerald ,John Corbett و Matthew Conner تعلق گرفت...
امپراطوری لنگرگاه در سال 2010 جایزه بهترین طراحی لباس را در بین سریال های فانتزی برد که این جایزه به جان دان و لیزا پادوانی تعلق گرفت.

بازیگران اصلی



استيو بوشمی در نقش اينوچ ناكي تامسون: خزانه دار فاسد اتلانتيك سيتي و قدرتمند ترين شخصيت اينوچ ال.جانسون



ميچل پيت در نقش جيمز جيمي درمودي: حمايت كننده ي ناكي است و با تجربه بخاطر حضور در جنگ جهاني اول



كلي مك دونالد در نقش مارگت اسكوردر: يك مادر و بيوه زن جوان ايرلندي كه به ناكي روي مي اورد قبلا از اين كه معشوقه اش بشود



مشون شلون در نقش نلسون ون الدن :عامل معتصب ممنوعيت فدرال



شيا ويگهام در نقش الياس الي تامپسون:برادر جوان ناكي و كلانتر اتلانتيك سيتي



الكسا پالدينو در نقش انگلا درامودي:همسر عرفي جيمي و مادر پسر كوچكش است



ميشل استال برگ در نقش ارنولد روتيسن : گانگستر قوي و باهوش نيو يورك است كه با ناكي تجارت مي كند

استفان گارهام در نقش ال كاپون :گانگستر شيكاگو كه با جاه طلبي به تجارت وارد ميشود



ويسنت پيزا در نقش چارلي لاكي لوسيانو : يك گانگستر سيسيليا يي - امريكايي است كه با روتیسن نزدیک و مرتبط است



پاز دلا هوريتا در نقش لوسي دنزيگر: معشوقه ي خون گرم ناكي و رقصنده ي سابق زگفيلد



ميشل كنف ويليامز در نقش چاكي وايت: همتاي ناكي در جامعه ي سياه و سفيد در شهر اتلانتيك



انتوني لاكويرا در نقش ادي كسلر: اغلب دستيار الماني باتلر



پاول اسپاركس در نقش ميكل موزدي دوك كازيك: قاچاقچي مشروب در شهر اتلانتيك



دابني كلمن در نقش كوميدور لوييس كستنر- (یک هتل دار و سياست مدارآلمانی-آمریکایی)مربي و سلف ناكي در شهر اتلانتيك . او نشان داد كه پدر بيولوجي جيمي است